حضرت استاد غفاری (حفظهالله) :
رسولخدا (ص) میفرمایند : خدا به من امر کرد که محب حسین(ع) باش!
حالا که خدا این محبت را به ما داده آیا نمیخواهد آن نظر خاصه را بکند؟ یقین بدانید میکند! عالیترین عنایت و لطف پروردگار، خود حسین(ع) است. مگر کم محبتی است؟ خود حسین(ع) محبت خداست که با ما حرف میزند! میگوید: بی انصاف دیگر چطور به تو محبت کنم؟! بی انصاف! آخر چرا در محضر من گناه میکنی؟ من خیلی دوستت دارم! وقتی گناه میکنی برای من که اتفاقی نمیافتد! خودت در بُعد معنوی عقب میمانی! من همهی اینها را داده ام که تو بالا بیایی! چون تو را دوست دارم! حسین(ع) را به تو داده ام! علی(ع) را به تو داده ام! زهرا(س) را به تو داده ام!
⁉ از خودت بپرس چقدر به امام حسین(ع) و امام زمان(عج) و به زهرایش(س) قرب پیدا کردی؟چقدر شباهت داری؟
ای عشاق حسین(ع) ! باور کنید هرکدام از گناهان تیری است به سینهی ابی عبدالله الحسین(ع)‼
ای عشاق زهرا(س) ! باور کنید پشت صحنه این است که گناه قوّتی میشود در بازوان قنفذ و به او کمک میکند‼
برای سالکِ عارف، راه ورود به اینگونه معارف و تمامی حقایق، شناخت نفس است.
پس در کسبِ این #معرفت که شاه کلید و چراغ روشنِ هدایت است بکوش که: هرکس نفس خود را بشناسد به یقین پروردگارش را شناخته است! (مَنْ عَرَفَ نَفْسَه فَقَدَ عَرَفَ رَبّه)
مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة/ ص۴۸
وظیفهی مؤمن در طول عمر این است که از معصومین (علیهمالسلام) اطاعت کند؛
و به وظایفی که ایشان برای ما مطرح فرمودند، نه برای شوق به جنّت و نه بهخاطر ترس از جهنّم و حتّی نه بهخاطر ارتقاء معنوی خودمان، بلکه تنها به عشق اهلبیت (ع) عمل کنیم.
حضرت استاد غفاری (حفظهالله) :
اینها (ائمه اطهار علیهمالسلام) آمده اند برای به کمال رساندن ما؛ چرا؟ برای چه میخواهند ما را نجات دهند؟
برای اینکه ما در عوالم قبلی با آنها بودیم و ولایتشان را پذیرفته ایم؛ یعنی در آن عوالم بین ما و آنها رابطه ای حقیقی برقرار شده است. لذا آنها حقیقتا ما را دوست دارند؛
به خدا مهر آنها نسبت به ما ؛ از مهر مادر به کودکش هم بیشتر است.
مادر واقعی/ ص۲۸۲
آیت الله العظمی بهجت(رحمه الله علیه) شاگرد عرفانی نداشتند و کرسی تدریس عرفان عملی و نظری نبوده که کسی شاگرد ایشان باشد.
اما اینکه توی بنرهای حضرت استاد غفاری(مدظله العالی) اینجوری درج شده که شاگرد حضرت آیت الله بهجت(رحمه الله علیه) و آیت الله سعادت پرور(رحمه الله علیه) هستند، اینکه با نظر خودشان نبوده، کما اینکه مثلاً اگر برای حضرت آیت الله تحریری جایی توی بنرهایشان پسوند آیت الله درج می شود، اینکه ایشان نگفتند پسوند من رو آیت الله بنویسید یا اگه مرجعی رو آیت الله العظمی اسم می برند، آن مرجع که نمی گوید من رو این جوری یاد کنید…
آنچه كه طلبه را بالا میبرد، تزكيه میكند و معراج طلبه میشود، عرفان عملی است؛ نه عرفان نظرى!!
#حضرت_امامای (مدظلهالعالی) :
كسى بود كه آشنا و دوست نزديك ما بود و در عرفان هم مسلط بود. حالا بنده كه خودم وارد نبودم، اما كسانى كه وارد بودند، میگفتند ايشان در عرفان نظرى توى حوزهها نظير ندارد. به اعتقاد من او هيچ حظّى از عرفان نداشت!! جلسه داشتيم، نشسته بوديم، گفته بوديم، شنيده بوديم؛ اما میدانستم كه آن آقا واقعاً هيچ حظّى از عرفان نداشت؛ در حالى كه عرفان نظرى اش هم از همه بهتر بود!
آنچه كه طلبه را بالا میبرد، تزكيه میكند و معراج طلبه میشود، عرفان نظرى نيست!! اگر چه عرفان نظرى هم ممكن است كمك هائى بكند.
بايد اين عرفان عملى را، اين حالت سلوك را توى طلبه راه انداخت. ما همت كنيم، طلبه را اهل نماز شب كنيم؛ اين خيلى كمك میكند.
غزلی بسیار زیبا از #حضرت_امامخمینی (قدسسره) :
جُز عشق تو هیچ نیست اندر دل ما
عشق تو سرشته گشته اندر گِل مٰا
«اسفار» و «شفاء» ابن سینا نگشود
با آن هَمه جرّ و بحثهٰا مُشکِل ما
با شیخ بگو که راه من باطِل خواند؛
بر حقّ تو لبخند زنَد باطِل ما!!! ✔
گر سالک او منازلی سیر کند
خود مسلک نیستی بود منزل ما
صد قافله دلْ بار به مقصد بستند
بر جای بمٰاند این دل غافِل ما
گر نوح ز غرق سوی سٰاحل رَه یافت
این غرق شدن همی بوَد ساحِل ما
درباره این سایت